دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 89 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 45 |
چکیده
فصل اول
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت وضرورت تحقیق
اهداف تحقیق
سوال پژوهشی
تعریف مغاهیم واصطلاحات
فصل دوم
چارچوب نظری ودیدگاهها
پیشینه تحقیق
تعاریف ومفاهیم
فصل سوم
روش تحقیق
ابزار تحقیق
جامعه ونمونه آماری
حجم نمونه
شیوه نمونه گیری
روش تجزیه وتحلیل
فصل چهارم
تجزیه وتحلیل دادها
فصل پنجم
ارائه یافته های تحقیق
پیشنهادات
منابع ومواخذ
فهرست نمودارها وجداول
حاشیهنشینی از پیامدهای توسعه ناهمسو و بدریخت در نظام شهرنشینی است. بیش از 50 درصد از جمعیت جهان در شهرها سکونت دارند، فضاهایی منطقهای که بستری گسترده از ساختارهای خرد و کلان ارتباطی، تعارضات اجتماعی و خشونتهای سازمان یافته را ترسیم مینماید. بسیاری از مسائل اجتماعی-اقتصادی و سیاسی در کشورهای در حال توسعه ناشی از رشد و گسترش بدریخت نظامها و فضاهای شهرنشینی بوده است.(Homer-Dixon, 1995) در روند توسعه شهرنشینی به ویژه بعد از انقلاب صنعتی و قرن نوزدهم با دگرگونی ساختار اجتماعی-اقتصادی سنتی، توزیع نابرابر منابع و تسهیلات در فضای منطقهای توسعه یافته است که و با وضع مناسبات نوین اجتماعی، زمینهساز شکلگیری ساختار از ریخت افتاده ای از توسعه بودهایم. در این ساخت به نقل از چارلز آبرامز« محدودههای فاقد یا تقلیل یافته ای از تسهیلات و خدمات شهری به وجود آمدند که حاشیهنشینان بوده و در چرخه شهرنشینی دروازهبانان اجتماعی (social gate Keepers) نامیده شدند. (زاهدی، 1382:25)زمانی که ساختار کلان در توزیع سرمایه با ایجاد نابرابری برخی از فضاهای منطقهای مثل روستاها و شهرهای کوچک را محروم مینماید، به خلق پارهای از نظامهای وابسته ، حاشیهای ، عقبمانده ، سکونتگاههای غیرقانونی و مهاجر Marginal-Illegal دامن میزند. (حاشیهنشینی 2، شیخاوندی، 1382، 122-121) ساکنینی که با پذیرش یا رد اهداف ساختار کلان شهری از راه مناسبات غیرتعریف شده و وسایل غیرقانونی درصدد کسب امتیازات محروم شدهاند.(ر.ک: نظریه مرتون، مناسبات اهداف- وسیله) این توزیع مناسبات و تسهیلات اثرات اقتصادی، اجتماعی و جنایی خواهد داشت. رشد جرائم در جامعه سیر فزایندهای به خود گرفته وبا توجه به جوان بودن جمعیت، میزان بیکاری، مشکل مسکن و ازدواج این روند رو به گسترش است. روشن است که معضل بیکاری بیشتر گریبان مناطق پرجمعیت و فاقد رشد اقتصادی را میگیرد که در این میان روستاها به دلیل میزان زاد و ولد بالاتر و امکان اشتغالزایی کمتر در بخش کشاورزی بیشتر مهاجرفرست هستند. بخش اعظم مهاجران روستایی وشهرهای کوچک برای سکونت ناگزیر از انتخاب مناطق ارزان و فاقد امکانات رفاهی هستند که این شرایط در مناطق حاشیهنشین و فقیرنشین متمرکز است با این مقدمه ارائه تعریفی از حاشیهنشینی ضروری است. حاشیهنشینی، نوعی از سکونت است که در آن افراد در مناطق مجاور شهر اقامت دارند واز حداقل امکانات وخدمات بیبهرهاند البته باید گفت قید مجاور شهر در مواردی نقض میشود به این دلیل که شهرکهای اقماری در نواحی مجاور شهر باعث میشود حاشیهنشینها بین نواحی شهری جای گیرند به این ترتیب آنچه میماند فقدان برخورداری از حداقل امکانات و خدمات شهری برای ساکنان این مناطق است این امر باعث میشود برخی مناطق درون محدودة جغرافیایی شهر جزئی از حاشیهنشینها تلقی شود شاید چنین گفتهای در نظر اول نادرست و در تضاد با تعریف فوق قرار گیرد اما اگر خدمات و امکانات شهری را چیزی ورای جنبههای مادی (آب ، برق، جاده و ...) بدانیم صحت این ادعا روشن میشود. براساس مقدمه فوق میتوان گفت: حاشیهنشینی عمر چندانی ندارد. در واقع دیرزمانی از آن ایام نمیگذرد که فقرا و اغنیاء در منازلی چسبیده به هم سکونت داشتند و صرف زندگی در یک محله نشانهای از ثروت ، پایگاه اجتماعی وسایر شاخصهای برتری فرد نسبت به سایرین نبود آنچه حاشیهنشینی را به صورت یک مشکل اجتماعی شدید درآورد، اصلاحات ارضی ، اصلاحات ناشی از هراس امریکا از انقلابات دهقانی بود که بسیاری از کشورهای جهان سوم را فراگرفته بود مطابق این نظریه با اجرای اصلاحات ارضی چند هدف تأمین میشد اولاً از میزان تجمع نیروهای بالقوه انقلابی و در مناطق روستایی کاسته میشد و بدینگونه خطر اعتراض و شورش رعایای فاقد زمین از بین میرفت در عین حال این نکته نیز اهمیت داشت که چهره حکومت دستنشانده تا حدی بزک شود واشکال شدید و خشن بهرهکشی منافی این امر بود با توجه به اینکه دیرزمانی بود شیوه تولید ارباب و رعیتی به عنوان یک شیوه غیرانسانی در جوامع غربی محکوم شده بودلزوم اجرای چنین اصلاحات هدایت شدهای آشکارتر میشود ( اشرف 75: 1362). در این پژوهش به ترسیم و بیان تحلیلی این ساختارها و اثرات آن در مناطق حاشیهای و پیرامونی شهر دزفول پرداخته میشود.
طبق آمار ارائه شده در برنامه اسکان بشری سازمان ملل (2003) از هر سه نفر در جهان یک نفر در خلال 30 سال آینده، زندگی خود را در مناطق حاشیه شهرها و سکونت گاههای غیرقانونی طی میکند.(گاردین 2003) در این گزارش آمده 940 میلیون نفر در جهان (6/1جمعیت دنیا) در مناطق غیربهداشتی، بدون سرپناه و بدور از خدمات عمومی- امنیتی، شهری زندگی میکنند؛ آفریقا با 20 درصد ، آمریکای لاتین با 14% و 550 میلیون نفر از جمعیت آسیا در مکانهایی زندگی مینمایند که در بیانیه سازمان مللUN,HSP مناطق حاشیهای و غیر قابل پذیرش نامیده شدهاند.
کنیا- نایروبی |
منطقهای حاشیه با 600 هزار نفر بزرگترین مرکز حاشیهنشینی جهان با نام Kibera |
کامبوج، پنومپن |
جمعیت 230 هزار نفر حاشیهنشینی مهاجر |
برزیل، ریودوژانیرو |
منطقه حاشیهایFavelas پایهریزی شده در 1950 با 700 نفر با رشد بسیار سریع |
سریلانکا،کلمبو |
مرکز قدیمی شهر با صدها هزار نفر |
مصر، قاهره |
مناطق حاشیهای در نواحی بیابانی اطراف شهر که از سوی دولت به مراکز نظامی و تخلیه زبالهها انتقال یافت. |
هند، بمبئی |
دهها هزار حاشیهنشین کارگر در ایام فصل موسمی در مناطق dharavi و orangi |
Source: UN. Habitat. Org. 2005
جمعیت شهری کشورهای در حال توسعه در 20 سال آینده (2025) با رشد بسیار انبوه با 70 میلیون نفر در سال به 4/4 میلیارد نفر خواهد رسید. در گزارش Habitate UN. آمده در 30 سال آینده دو میلیارد نفر درسکونت گاههای غیرقانونی ناسالم و شلوغ اطراف شهرها خواهند بود. افریقا با بالاترین نرخ رشد 9/71 % ، اقیانوسیه 1/24%،آسیای مرکزی و جنوبی 58% ، شرق آسیا 31% غرب آسیا، 1/33%، آمریکای لاتین و کارائیب 9/31% ، آسیای جنوب شرقی 28% دارای جمعیت ساکن غیررسمی و ناسالم از نظر بهداشت و خدمات شهری هستند. گام یازدهم در هدف هفتم برنامه جهانی توسعه هزاره سازمان سازمان ملل (MDP,UN) به اسکان 100 میلیون نفر در سکونتگاههای دارای امکانات بهداشتی و خدمات شهری اذعان دارد. (2005 اکتبر، UN. Habitat)
مهمترین سؤال بعد از ارائه و دریافت این آمارهای شهرنشینی نزد پژوهشگران علم اجتماع این است که منبع اصلی این افزایش درصد عظیم جمعیت فضاهای شهری و اطرافآن چیست؟ پیتر گیزوسکی و توماس هومر دیکسون در پژوهش شهرنشینی و خشونت بستر مهمی از این افزایش جمعیت را عامل مهاجرت روستائیان و مناطق فاقد امکانات رفاهی به شهرهای بزرگ دارای توزیع بهینه تسهیلات و خدمات شهری میدانند(Cizewsky.Thomass,1996).
درصد بسیاری از نرخ رشد شهرنشینی در جهان را مهاجرت مناطق روستایی به شهرها و کلانشهرها میدانند، پدیدهای که در کشورهای درحال توسعه بسیار شدید میباشد؛ چیزی که آمارها نشان میدهد:
دلایل اصیل مهاجرت در نقاط مختلف جهان در پیوستار مهاجرتی شهر- روستا متفاوت است، (جاذبه شهری یا دافعه روستاها) مثلاً برعکس مناطق آسیای غربی و آمریکای لاتین در نواحی آسیای جنوبی و آفریقا دافعه روستاها بزرگترین عامل مهاجرت بوده است. با وجود این تمایزها در آینده(2015) سهم شهرنشینی و مهاجرت و سکونتگاههای غیررسمی همچنان روندی رو به رشد خواهد داشت. (ر.ک ج 3).در کشور ایران نیز همراه با سایر کشورهای جهان در حال توسعه شاهد رشد و گسترش شهرنشینی و متعاقب آن اسکان غیررسمی بودهایم. نقش مهاجرت به ویژه جاذبه رو به رشد شهرهای کشور و تجمع تبعیض آمیز سرمایه در این فضاهای منطقه ای عامل مهمی در گسترش شهرنشینی در ایران بوده است.در این میان نقش مهاجران روستایی در مهاجرت به شهرهای بزرگ بیشتر بوده و در اکثر شهرها، مهاجرتها ساختی 70% با خاستگاه روستایی بدست آمده است.(زنجانی،1382،ص 233در سمینار حاشیه نشینی، جلد2) بطوری که در این سالها سهم مهاجرت نیز همسو با دیگر کشور های در حال توسعه در ایران و دزفول از سهم رشد طبیعی جمعیت شهری بالاتر رفته است. این پدیده انعکاسی گسترده داشته و در شهر دزفول و مناطق اطراف مشاهده میگردد.
به گزارش سازمان بهزیستی کشور پیش بینی میشود تا پایان دهه 1380 جمعیتی 15 میلیونی از روستائیان کشور به شهرها مهاجرت نموده و این امر بیش از دهههای 60-50 به صورت یک مسأله اجتماعی در ایران خواهد بود. (میریآشتیانی، 1382)مهاجرت و هجوم از مناطق روستایی به شهرها بیشتر از همه در کشور ایران بر اثر جاذبه شهری بوده است. (Gizewsky,1995, on web:library.uttorento.ca) اختصاص درصد بالایی از درآمد و تسهیلات و خدمات بهینه انسانی در شهرها به ویژه در روند سی ساله 75-1345 نسبت به روستاها راهکار حل معضل عدم اشتغال، انبوهی و رشد جمعیت روستاها در ساخت مهاجرت به شهر جلوه نموده است؛ بطوریکه 5/48 درصد از جمعیت شهرنشین شمال خوزستان در شهردزفول ساکنند. این حجم بالای جمعیت در مقایسه با وجود 5 شهر در شمال خوزستان نشانگر هجوم انبوهه عظیمی از جمعیت شمال خوزستان به این شهر است. شهردزفول در مقایسه با سایر شهرهای استان یک استثناء شهرنشینی و همانند یک ابرشهر است.( استان ویژه)
توزیع ناعادلانه از ثروت بین نقاط شهری در روندی چند ساله با مناطق روستایی ایجاد شده است. اختصاص حجم بیشتری از تسهیلات و خدمات بهینه انسانی در شهرهای کشور و استان خوزستان وخصوصا شهر دزفول بدلیل داشتن زمینه های شغلی وامکانات رفاهی وآموزشی بیشتر وبهتر نسبت به سایر شهرهای استان وشهرهای شمالی زمینهساز مهاجرت گستردهتر روستائیان بوده به صورتی که نسبت درآمدهای شهری به روستاها حدود 6 به یک بوده است. (میری آشتیانی ، 1382، ص 147) که در شهر دزفول به حدود 6 به سه می رسد. شکاف درآمدی میان نقاط شهری و روستایی در سال 1380 حدود 16 برابر میباشد و از نظر امکانات رفاهی- عمومی 98% از روستاها فاقد گاز لولهکشی، 20% آب شرب لولهکشی و 95% از وسیله نقلیه موتوری محروم بودهاند. از لحاظ آموزشی اختلاف روستاها و شهرها شدید است یک میلیون و 700 هزار نفر از دختران روستا از تحصیل بازماندهاند .(همان منبع، صص 152-147)
مهمترین اثر و بدترین پیامد ناگوار این مهاجرت عظیم به شهرها، شکلگیری و پیدایش بحران حاشیهنشینی است. مطالعات نشان میدهد که حدود 80 درصد حاشیهنشینان شهرها را مهاجران روستایی تشکیل میدهند.(همان منبع، ص 150) مسلم است که انگیزه اصلی این حاشیه نشینان از اقامت و مهاجرت دستیابی به اشتغال و استفاده از فرصتهای شغلی بهتر شهرها میباشد. در تحقیق نعمتالله تقوی در مهاجرتهای روستا- شهری آمده که 55% از مهاجران روستایی علل مهاجرت راکار و دستیابی به شغل بهتر ذکر کردهاند.(تقوی، 1371، ص 44 به نقل از میری آشتیانی، 1382، ص 153)
پدیده حاشیهنشینی در شهر دزفول به صورت یک مسأله حاد اجتماعی جلوهگر شده است. مناطق و فضای کالبدی اطراف شهر به صورت نواحی جرمخیز جلوهگر شده است، به طوری که شاهد توزیع نامناسب و نابرابری از شاخصهای توسعه انسانی HDI مصوب سازمان ملل هستیم. پدیدهای که زمینه ایجاد پیوند و همزیستی بین جرم و حاشیه نشینی شده است بطور نمونه نتایج پژوهش براتوند و اسدالهی (1384) در مورد حاشیهنشینی سید خلف اهواز نشان داد؛ توزیع نسبی جرایم در این منطقه 1923 مجرم در یکصدهزار نفر میباشد که توزیعی آسیبزا و بحرانی را نشان میدهد، در حالی که این توزیع در منطقه مرفه نشین کیانپارس 101 به صد هزار نفر بوده است.(حاشیهنشینی و جرم، 1384، ص 12)
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1311 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
فهرست :
چکیده........................................................................................................................2
فصل اول:
مقدمه.....................................................................................................................3
فصل دوم:
ادبیات تحقیق..........................................................................................................4
فصل سوم:
نتایج
نقل معماری از دیدگاه معماران................................................................................6
نقل موسیقی از دیدگاه موسیقیدان ها.......................................................................7
آفرینش مفهوم در موسیقی......................................................................................10
آفرینش مفهوم در معماری.......................................................................................21
پیوند ها و اشتراکات................................................................................................30
فصل چهارم:
نتیجه گیری...........................................................................................................
فصل پنجم:
فهرست منابع و مراجع......................................................................................
مقدمه :
جستجوی عوامل مشترک هنرها خود یکی از روشهایی است که میتواند تأثیرپذیری هنرها از یکدیگر را آگاهانه افزایش دهد و ابتکارات تازه ای سبب شود در این مقاله به وجود اشتراک و ارتباط دو عرصه از هنر یعنی معماری و موسیقی پرداخته شده است. در اینجا به خواص صوت که عبارتند از نیرو یا شدت، سنگینی، کشش، اوج و... می پرداریم.این خواص درمعماری نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
مسأله تحقیق: معماری و موسیقی دارای فاکتورهای مشترک و تاثیر بر همدیگر هستند.
موضوع تحقیق: بررسی روابط مشترک معماری و موسیقی و تأثیر گذاری آنها بر هم
پرسش تحقیق: آیا معماری و موسیقی به عنوان دو رشته هنری بر هم تأثیر گذارند ؟
اهداف تحقیق: 1- بررسی معماری و مفهوم آن
2- بررسی موسیقی و مفهوم آن
3- بررسی عوامل مشترک این دو
4- بررسی نحوه تأثیر گذاری آنها با توجه به اشتراکات
روش جمع آوری اطلاعات :
1- کتابخانه( یادداشت برداری ،خلاصه کردن مطالب با ذکر منبع برای استفاده در بخش ادبیات تحقیق)
2- اینترنت (استفاده از سایت های مرتبط)
پیشینه تحقیق :
ایانیس زناکیس معمار و موسیقیدان در سال 1976 کتابی با عنوان "موسیقی معماری
Musique Architecture" به بررسی پیوند بین دو حوزه خلاقه معماری و موسیقی پرداخته است. این کتاب مجموعه مقالاتی است شامل نظریه های زناکیس .او در این کتاب نظریه ای نو برای ساختن یک شهر نمونه موسیقی ارائه داده است.
کتاب موسیقی معماری از سه بخش تشکیل شده است : 1- موسیقی
2- معماری
3- موسیقی معماری
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 91 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 53 |
بررسی رغبتهای شغل دانش آموزان دختر ناشنوا و عادی شهر کرج در سال تحصیلی(75-74)
فصل اول:
مقدمه
بیان مسئله
فرضیه تحقیق
هدف تحقیق
فایده و اهمیت تحقیق
ضرورت اجرای تحقیق
عوارض مشکل مورد تحقیق
تعریف اصطلاحات و متغیرهای تحقیق
فصل دوم:
تاریخ تعلیم و تربیت کرولالها در جهان و ایران
روشهای آموزش و پرورش دانشآموزان ناشنوا
تشریح و فیزیولوژی دستگاه شنوایی
نظریههای مختلف در رشد زبان
تئوری مربوط به رغبت
پیشینه تحقیق
فصل سوم:
جامعه تحقیق
نمونه تحقیق
روش نمونهبرداری
ابزار تحقیق
اعتبار یا پایایی تست
روایی
محاسبات آماری
جدول توزیع فراوانی سئوالات(21-1)
فصل پنجم:
خلاصه یک تا چهار
پیشنهادات و محدودیتهای تحقیق
منابع تحقیق
پرسشنامه
تقدیر نامه
وظیفه خود میدانم از جناب آقای دکتر احمد احمدزادهبیانی که خود از محققین به نام میباشند با توجه به اینکه در تمام مراحل انجام این تحقیق صمیمانه کمال مساعدت را نموده و از راهنمائیهای مکرر و بیدریغ ایشان برخودار بودهام نهایت تشکر وسپاسگزاری را بنمایم.
» به نام خدا«
تقدیم به مادر عزیزم یگانه تکیهگاه و همراه زندگیم که حاصل عمر پرثمرش همه برایم مهر بود وسراسر زندگیم همه برایش رنج. باشد که بدینوسیله جزئی از زحمات بیکران او را جبران کرده باشم.
تقدیم به : پدر مهربانم این باغبان گلهای بهشتی که لحظهلحظه عمرش در راه آسایش و راحتی من سپری شد.
تقدیم به همسر دلبندم که حاصل یک عمر پرتلاش پدر مادری فداکار از آن اوست.
تقدیم به دو یار مشفق همیشگیام محبوب و منیژه
درآخروظیفه خود میدانم بدینوسیله از زحمات ارزنده وبیدریغ جناب آقای ذبیحالله کاشی که در جمعآوری این تحقیق مرا یاری نمودند کمال سپاسگزاری را بنمایم.
چکیده تحقیق:
بعضی از افراد درانتخاب شغل تسلیم حوادث میشوند و برخی بدون نقشه و فکر تحت تأثیر اعضای فامیل، شغلی راانتخاب میکنند که با خصوصیات فردی آنها منطبق نیست برخی از مردم نیز تحت تأثیر ارزشهای اجتماعی بدون درنظر گرفتن خصوصیات روانی و طرح نقشه خاص شغل خود را انتخاب میکنند.
بطور کلی هدف از این پژوهش مقایسه و برسی رغبتها و گرایشات شغلی بین دانشآموزان دبیرستانی عادی و ناشنوا میباشد. اهمیت این پژوهش از آن جهت است که با در نظر گرفتن تفاوتهای فردی و گرایشات مختلف افراد بتوان ملاکهایی را که برای هر فرد در هر کشور و با هر فرهنگی مهم میباشد تعیین نمود.
فرض صفر در این تحقیق این است که تفاوتی بین رغبتهای شغلی دانشآموزان عادی و ناشنوا وجودندارد جامعه تحقیق در این پژوهش شامل دانشآموزان دختر عادی ناشنوا دبیرستانی میباشد و نمونه تحقیق شامل 50 نفر عادی و 5 نفر ناشنوا میباشد.
روش نمونهبرداری به صورت نمونهبرداری کومهای یا دردسترس است که بدلیل راحتی و در دسترس بودن دانشآموزان از این روش استفاده میگردد.
ابزار تحقیق در این پژوهش پرسشنامه ارزش شغلی سوپر میباشد پس از اجرای آزمون از آزمودنیها برای مقایسه و بررسی دو گروه عادی و ناشنوا از محاسبات آماری و آزمون در مجذور خی استفاده میگردد فرص صفر در این آزمون بیان میکندکه یک متغیر از متغیر دیگری تأثیر نمیپذیرد و یا تفاوتی با آن ندارد پس از اجرای آزمون بر تکتک پرسشهای این پرسشنامه نتیجه بدین شرح بدست میآید:
دانشآموزان عادی و ناشنوا در موارد زیر با هم متفاوتند:
1- ضرورت داشتن ابتکار و خلاقیت برای حل مشکلات شغلی
2- امکان پیشرفت در شغل
3- پرداختن به شغلی که به قدرت هنری نیاز دارد.
4- دائمی بودن شغل
5- پرداختن به شغلی که به توانایی ذهنی نیاز دارد.
در سایر موارد ملاکهای پرسشنامه دانشآموزان عادی و ناشنوا یکسان بوده و هیچ تفاوتی مشاهده نگردید.
یکی از عوامل مهم تحول و نوسازی جامعه آموزش و پرورش میباشد بسیاری از صاحب نظران امور تربیتی با این سؤال مواجه هستند که چگونه میتوان روندهای فرسوده آموزشی را تغییر داده نطام آموزش و پرورش را بهبود بخشید. نظام تربیتی در تغییر رفتار و هدایت نسل جوان همواره با آینده سروکار دارد بطوریکه هر چه دورانهای آینده در نظر برنامه نویسان و مربیان آموزش و پرورش روشنتر باشد فعلایتهای تربیتی و با کیفیت بهتر انجام گرفته و نتیجه مطلوبتری بدست میدهد به همین جهت در جهان کنونی هیچ کشوری نیست که در زمینه آموزش و پرورش به مطالعه نیازمندیها و ارزشهای انسانی در آینده نپردازد وکورکورانه یا بر اساس نیازها و ارزشهای رایج زمان به تنظیم برنامههای آموزشی دست بزند.
بطورکلی روشهای جدید تعلیم و تربیت مطالعه واقعیتها را در اطراف موضوعانی که برای شاگردان جالب است سازمان میدهد هدف این روشها تربیت به مهمترین وجه ممکن است این نوع تربیت تنها متضمن آنچه که تدریس میشود نیست بلکه شامل چگونگی توجه به علاقه و جلب علاقه دانشآموزان به درس خواندن نیز میباشد. مقصود این نیست که مهمترین و با استعدادترین شاگردان از آموزش استفاده کنند بلکه برنامه باید با توجه به آمادگیهای فردفرد شاگردان تنظیم گردد تا همه بتوانند و از آن بهره بگیرند. برنامه آموش باید بنجوی تنظیم گردد که در عین حال که شاگردان را از آموزش برخورد در نماید علاقه به یادگیری را نیز در آنان تقویت کند.
بسیاری از مربیان تعلیم و تربیت استدلال میکنند که اگر دانشآموزان براساس علاقه خود آموزش ببینند و رشته تحصیلی را با توجه به علاقه خود انتخاب کنند موفقیت بیشتری کسب میکنند و به این ترتیب از اتلاف وقت و نیروی آنان جلوگیری خواهد شد. به این منظور شناسایی علائق دانشآموزان امری ضروری است شناخت علائق یکی از جنبههای مهم برای درک موقعیتهای یادگیری شاگردان است و یکی از موقعیتهای یادگیری پیشرفت تحصیلی است.
دانش مربوط به علائق شاگرد برای مربی اهمیت زیاد دارد چون از طرفی شاگرد را بهتر میشناسد و سطح دانش او را براساس این شناسایی بالاتر میبرد واز طرف دیگر او را با رشتههای تحصیلی مشاغل و حرفههای مختلف آشنا میکند به این ترتیب مربی هم به جنبه فردی – احساسی و هم جنبه تحصیلی – حرفهای شاگرد توجه میکند از سوی دیگر رشد سریع تکنولوژی و پیشرفتهای علمی و فنی قرون اخیر. تحولات ژرفی را در زمینههای اجتماعی و اقتصادی پدید آورده است. در مملکت ما نیز این تحولات و تغییرات در تمام شئون زندگی اثر گذاشته و امکانات تازهای را سبب گشته است.
روی همین اصل افراد به انتخاب بجا و سنجیده شغل آیندهشان براساس علائق و استعدادهای خود توجه بیشتری مبذول میدارند تا علاوه بر تأمین آیندهای بهتر و بهرهمندی هر چه بیشتر از امکانات یاد شده بتوانند اوقات کار خود را به صورتی مطبوع و دلپذیر درآورند.
در عصر تکنولوژی و صنعت آموزش و پرورش باتربیت نیروی کارآمد میتواند پیروزیهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را نصیب ملت نماید.
رشد سریع تکنولوژی آموزش و پرورش را نیازمند گسترش کمی و کیفی مینماید و برنامههای قالبی و محدود دیگر قادر به همگامی با سرعت مضاعف تکنولوژی نخواهد بود. در زندگی و تمدن مبتنی بر کشاورزی و دامداری سرنوشت شغلی هر فرد معلوم بود و معمولاً شغل پدر را فرزندان به ارث میبرند در چنین شرایطی نه سنجش علافه مطرح بود و نه در نظرگرفتن استعداد و نه راهنمایی شغلی، ولی در عصر حاضرمسأله به این سادگی نیست فرصتهای شغلی فراوان و گوناگون و وجود حالت تردیدزا و سرگردانی جهت انتخاب شغل و کوشش برای بکار گماردن بهترین فرد برای هر شغل لزوم توجه به علائق و خصوصیات و استعدادهای افراد برای انتخاب یک شغل متناسب بیشتر از هر زمانی جلوهگری میکند.
بیان مسأله:
امروزه آموزش و پرورش هر کشوری سعی در پرورش و بارآوردن افرادی دارد که بتواند با سیستم جامعه و همچنین با توجه به علاقه و رغبت خود کار مورد علاقهشان را پیدا کرده و بعنوان فرد مطلوب در جامعه فعالیت نمایند. این امر در جهان در حدود سال 1914 . م شروع شده است. از طرف دیگر آموزش و پرورش ناشنوایان حدود چهارصد سال و در ایران حدود هفتاد سال سابقه دارد. اما هنوز آموزش و پروش نتوانسته پاسخگوی بسیاری از سؤالات گروه علیالخصوص در زمینه راهنمایی شغلی و حرفهای هنوز سئوالات زیادی بدون پاسخ ماندهاند
توجه به رغبتهای کودکان از زمان تحول درآموزش و پرورش ایجاد گشته و با جایگزینی آموزش و پرورش فعال این توجهات روزبه روز بیشتر میشود.
قابل ذکر است که براساس تعریف ارائه شده در فرهنگ عمید رغبت عبارتست از: خواستن، میل داشتن، دوست داشتن، علاقه، میل، اراده و آرزو. همچنین در فرهنگ لغت وبستر رغبت عبارتست از: تحریکی احساساتی که با توجه به علاقه نسبت به چیزی توأم باشد رغبت زمانی ایجاد میشود که انسان چیزی را دوست بدارد و آن شئی را مورد توجه قرار دهد و مشاهده کند یا درباره آن چیز بیاندیشد و سرانجام از آن لذت ببرد بعبارت دیگر میتوان گفت که رغبتها همان ترجیح و دوست داشتنیهای انسان است در لحظه معینی از زمان
دسته بندی | حسابداری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 44 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
1-مقدمه
بخش کشاورزی با وجود نقش بسیار مهمی که در اشتغال و تولید کشورهای در حال توسعه دارد، از ریسک تولید بالاتری نسبت به سایر بخشهای اقتصادی برخوردار است. بر این اساس تامین مالی و ارائه اعتبار به فعالیت های کشاورزی نیز با چالش های جدی روبرو است. از همین رو بانک های خصوصی و تجاری غالبا" علاقهای به فعالیت اعتباری در این بخش ندارند. حضور کمتر بانکهای تجاری در بخش کشاورزی باعث میشود بانکهای تخصصی فعال در بخش کشاورزی، علاوه بر تحمل ریسک بالا، متحمل هزینههایی شوند که سایر موسسات مالی با آن مواجه نیستند. بنابراین لازم است بانکهای تخصصی ضمن انجام مطالعات لازم، به اصلاحاتی در فرآیند فعالیتهای خود بپردازند تا ضمن اطمینان از حضور پایدار در بخش کشاورزی، زیانهای ناشی از فعالیت خود را به حداقل رسانند.
منابع مالی بانک کشاورزی برای اعطای تسهیلات اعتباری به کشاورزان و ادامه فعالیت خود، عمدتاً از سه منبع سپردههای مردمی، تسهیلات بین بانکی و وصول مطالبات تأمین میگردد.بررسی ها نشان می دهد که وصول مطالبات مهم ترین و عمدهترین منبع مالی بانک جهت اعطای تسهیلات محسوب میشود. عدم به موقع وصول مطالبات موجب بروز محدودیت در عرضه اعتبارات بانکی شده و تاثیر منفی بر افزایش تولید، اشتغال و توسعه بخش کشاورزی میگذارد. لذا بروز مشکل در بازپرداخت تسهیلات اعطایی و در نتیجه کاهش منابع مالی بانک با وجود تقاضای روزافزون برای اعتبارات، اهمیت شناسایی و تعیین نقش عوامل موثر بر وصول مطالبات را بخوبی آشکار میسازد.
عوامل متعددی بر وصول مطالبات موثر هستند که برخی از آنها در مناطق مختلف مشترک و برخی دیگر با توجه به منطقه متفاوت میباشد. بررسیهای اولیه نشان میدهد که انتخاب فعالیت های منطبق با امکانات و نیازهای منطقه و دقت در بررسیهای اقتصادی و مطالعات لازم در مراحل مقدماتی آن، نقش مهمی در وصول موفقیتآمیز مطالبات ایفاء میکند. به علاوه سطح درآمد و سطح تحصیلات متقاضی، نرخ سود تسهیلات، مدت زمان بازپرداخت تسهیلات، فاصله محل سکونت کشاورز با بانک، تمدید و پایاپای نمودن تسهیلات، آورده اولیه کشاورز، تعداد پرسنل شعبه، تسهیلات تبصرهای و تعداد مشتریان شعبه و عوامل قهری از عوامل اثرگذار بر وصول مطالبات میباشند. میزان تاثیر هر یک از این عوامل بر وصول مطالبات در استان های مختلف کشور تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است و این در حالی است که با شناسایی نقش و تعیین اثر هر یک از این عوامل میتوان گامهای مهمی در جهت مقابله با آنها برداشت و بدین ترتیب از نارسایی های موجود در عدم بازپرداخت تسهیلات جلوگیری به عمل آورد. مطالعه حاضر سعی برآن دارد که در راستای رسیدن به هدف مذکور،بخشی از عوامل تعیین کننده عدم بازپرداخت به موقع تسهیلات را شناسایی کند و میزان تاثیر هر یک از این عوامل را برآورد نماید. مهمترین و اصلی ترین هدف این تحقیق بهبود وصول و کاهش مطالبات معوق میباشد ودر این راستا به شناسایی و تعیین درصد تاثیر عوامل مهمی که باعث عدم بازپرداخت میشود،می پردازد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 85 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 125 |
فهرست مطالب
عنوان
فصل اول: کلیات پژوهش
مقدمه
بیان مسأله
اهمیت و ضرورت مسأله
اهداف پژوهش
فرضیههای پژوهش
متغیرهای پژوهش
تعاریف نظری و عملیاتی
فصل دوم: گستره نظری مسأله مورد بررسی و پژوهشهای مربوط به آن
کمالگرایی
نظریههای کمالگرایی
کمالگرایی از دیدگاه اسلام
انواع کمالگرایی
ابعاد کمالگرایی
ویژگی افراد کمالگرا
کمالگرایی والدین
عزتنفس
اهمیت عزتنفس
علل پیدایش عزتنفس
جرأتورزی
ویژگیهای شخصیتی جرأت ورزانه
خودکارآمدی
مؤلفههای خودکارآمدی
منابع خودکارآمدی
مروری بر پژوهشهای انجام شده
فصل سوم: روش پژوهش
طرح پژوهش
جامعه آماری
نمونه آماری
روش نمونهگیری
ابزارهای اندازهگیری
مقیاس کمالگرایی اهواز
پایایی مقیاس کمالگرایی اهواز
اعتبار مقیاس کمالگرایی اهواز
شیوه نمرهگذاری مقیاس کمالگرایی اهواز
آزمون عزتنفس کوپر اسمیت
اعتبار آزمون عزتنفس کوپر اسمیت
پایایی آزمون عزتنفس کوپر اسمیت
شیوه نمرهگذاری آزمون عزتنفس کوپر اسمیت
پرسشنامه جرأتورزی گمبریل وریچی
پایایی پرسشنامه جرأتورزی گمبریل وریچی
اعتبار پرسشنامه جرأتورزی گمبریل وریچی
شیوه نمرهگذاری پرسشنامه جرأتورزی گمبریل وریچی
مقیاس خودکارآمدی عمومی
پایایی مقیاس خودکارآمدی عمومی
اعتبار مقیاس خودکارآمدی عمومی
شیوه نمرهگذاری مقیاس خودکارآمدی عمومی
روند اجراء و جمعآوری اطلاعات
روشهای آماری در تحلیل دادهها
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادههای آماری
دادههای توصیفی پژوهش
ارزیابی فرضیههای پژوهش
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
خلاصه و نتیجهگیری
بحث و جمعبندی
محدودیتهای تحقیق
پیشنهادها
فهرست منابع فارسی
فهرست منابع انگلیسی
پیوستها
مقدمه:
بیتردید کمال گرایی[1] یکی از ویژگیهای شخصیتی میباشد که میتواند هم سازنده، مفید و مثبت باشد و هم نوروتیک و کژ کنش. نیروی انگیزشی هر فرد به سوی رشد و خود شکوفایی است. همه افراد نیاز دارند که تواناییهای بالقوه خود را تا بالاترین اندازه ممکن شکوفا کنند و به رشدی فراتر از رشد کنونی خود دست یابند. گرایش طبیعی افراد حرکت از مسیر تحقق تواناییهای بالقوه خودش است، هرچند ممکن است در این راه با برخی موانع محیطی و اجتماعی رو به رو شوند. البته رسیدن به کمال و شکوفا ساختن استعدادها و تواناییهای نهفته و بالقوه فرد به خودی خود بسیار ارزشمند است و در این وادی کمالگرایی امری مثبت و پسندیده است ولی آنچه که به آن اشاره شده است جنبه افراطی یا منفی کمالگرایی است.
کلی اینک[2](1998) کمالگرایی را اعتقاد فرد به کامل بودن و احساس اضطراب و فشار روانی بالا و ترس از این که نتواند مطابق انتظارات خود زندگی کند، تعریف میکند.
طبق نظریت (1984) کمالگرایی یک پدیده ناتوان کننده شایع است و کمالگرایان به حالات عاطفی منفی مثل احساس گناه، احساس شکست، عزتنفس پایین و مسامحهکاری حساس هستند.
اغلب نظریهها بر این باورند که عزتنفس[3] ویژگی دیرپای شخصیت است و به برخی سطوح کلی و فرضی خود ارزیابی و حرمت نفس اشاره دارد. به بیان دیگر درکی است که فرد از خود دارد، ولی این درک باداوریهای ارزشی همراه است و در برگیرندهی میزانی از حرمت نفس و خویشتنپذیری میباشد (اسلامی نسب، 1373). برخی از محققین رابطه عزتنفس و خویشتن را ناشی از مقایسههای اجتماعی میدانند، بدین معنا که جنبههایی از خویشتن از راه مقایسه خود با اشخاص مهم دیگر برای شخص شکل میگیرد. به اعتقاد این پژوهشگران، خودآرمانی که رابطه نزدیکی با کمالگرایی دارد میتواند نتیجه مقایسه اجتماعی با افراد باشد. این مفهوم با کمالگرایی دیگر مدار در نظریه هیویت[4]و همکاران (1991) همپوشانی دارد. میسیلدین[5](1963) نیز مشاهده کرد که عزتنفس پایین و ناخشنودی از خود از عناصر کلیدی کمالگرایی هستند.
در چند دهه اخیر توجه زیادی به مبحث جرأتورزی[6]شده است که خود نشانگر اهمیت این جنبه تعامل اجتماعی است. به عقیده ریس و گراهام[7](1991) جرأتورزی یعنی توانایی ابراز خویشتن به گونه صریح، مستقیم و مناسب، ارج نهادن به احساس و فکر خود و شناخت نقاط قوت و ضعف خویشتن. در واقع جرأتورزی به معنی احترام گذاشتن به خود و دیگران است. یکی از صفاتی که فرد را مستعد و آماده فشار روانی میکند سطح پایین جرأتورزی است، یعنی فرد در اظهار باورهای شخصی، نگرشها و احساسات دچار مشکل است و نمیتواند در برابر چشمداشتهای بیش از حد دیگران واکنش نشان دهد. سطح پایین جرأتورزی اغلب با گرایش شدید کمالگرایانه همراه است، یعنی فرد هر چیزی را «درست و کامل» میخواهد، چنین شخصی میخواهد همه چیز را در کنترل داشته باشد و کارهایش مورد پسند همه قرار گیرد و همین موضوع میتواند به سطوح بالایی از ناکامی و فشار روانی بینجامد (هرمزینژاد، 1380)
خودکارآمدی[8]یک سازه محوری در نظریه شناختی- اجتماعی آلبرت بندورا[9] است. منظور از خودکارآمدی، باورهای شخص درباره قابلیتهایش برای سازماندهی و اجراء دورههای عمل مورد نیاز برای مدیریت و موقعیتهایی که در آینده پیش خواهد آمد، میباشد (بندورا، 1995). کمالگرایی به عنوان یک سازه شخصیتی با خودکارآمدی نیز همبستگی دارد. پژوهشها حاکی از این است که گرایش شدید کمالگرایانه با سطوح پایین خودکارآمدی در ارتباط است (هیویت و فلت[10]، 1991)
دگرگونیهای سریع و پیچیده جوامع انسانی به مرور زمان بر شیوههای فرزند پروری انسانها اثری اساسی بر جای گذاشته است و خانوادهها اکنون تلاش میکنند فرزند خود را از همان اوان کودکی برای بردن گوی سبقت از همسالانشان آماده کنند. این شیوه تربیتی سبب شده است که فرزندان زمانی خود را با ارزش بدانند که مورد تأیید والدین خود قرار بگیرند و چون تأیید والدین و دیگران نقش اساسی در ساختار شخصیتی افراد دارد میکوشند تلاش خود را دوچندان کنند تا به انتظارات آنان پاسخ مثبت دهند. گاهی اوقات همین حساسیت و توجه بیش از حد والدین و توقعات بیش از اندازه آنها میتواند بر برخی عوامل شخصیتی و روان شناختی فرزندانشان اثر بگذارد.
والدین کمالگرا نه تنها به تحقیر موفقیتهای خود میپردازند بلکه پذیرفتن و پاداش دادن به تلاشهای کودکان را نیز دشوار میپندارند. آنها به جای تأیید رفتار کودکانشان پیوسته آنها را به انجام کارهای بهتر وا میدارند و به آنها هشدار میدهند. این کودکان هیچگاه احساس خرسندی نمیکنند زیرا رفتار آنها به اندازه کافی خوب نیست تا نظر والدین را جلب کند بنابراین این کودکان مانند والدینشان موفقیتهای خود را کوچک میشمارند و احساس میکنند هیچ گاه چشم داشتهای والدینشان را برآورده نخواهند ساخت (میسیل دین، 1963).
بنابراین با توجه به آنچه که گفته شد در این پژوهش به بررسی رابطه کمالگرایی والدین با عزتنفس، جرأتورزی و خودکارآمدی فرزندانشان پرداخته شده است. فصول مختلف این گزارش، ضمن طرح گستره نظری و ارائه پژوهشهای قبلی، شکلگیری مسأله، فرضیهها و روشهای آزمون را مشخص کرده و نتایج حاصل از دادههای جمعآوری شده را توصیف و تجزیه و تحلیل میکند.
1. Prfectionism
2. Kleinke C.L
1. Self- esteem
2. Hewitt, P.L
3. Missildine, W.H
1. Assertiveness
2. Rees,S& Graham, R.S
3. Self- efficacy 4. Bandura,A
1. Hewitt, P.L & Flett, G.L
بیان مسأله:
خانوادهها نخستین کانونهای زندگی جمعی، جلوهگاههای عشق آفرینی و نهادهای تربیتی هستند. بنابراین تمدن انسانی، از دل «خانواده» به عنوان هستههای اولیه تعلیم و تربیت، سر برآورده است. انتقال سنتهای فرهنگی، ارزشیابی و نقد میراث فرهنگی و حتی گسترش فرهنگی، نخست به وسیله خانوادهها انجام پذیرفته است. به همین دلیل نهاد خانواده به عنوان کانون قدیمی، فرهنگساز و مبتنی بر نظرات انسانها از گذشتههای دور همواره مرکز ثقل تحولات اجتماعی و سرچشمه پیدایش تغییرات انسانی بوده است. این نقش با گذشت هزاران سال از عمر آن، نه تنها اهمیت خویش را از دست نداده است بلکه روز به روز بر آگاهی و شناخت بشری در کشف میزان و ابعاد اهمیت نهاد خانواده افزوده شده است.
خانه و خانواده آسایشگاهی است که کودک در آنجا همه افتخارات و موفقیتهایش را به نمایش میگذراد. در آنجا او به دنبال درمان و مرهمی برای دردها و شکست و زخمهای وارد بر خود میگردد تا دردهای خود را آرامش بخشد. به بیان دیگر خانه برای کودک جایگاهی است که او تجربههای اجتماعی روزانه خود را با شتاب به درون آن میآورد تا آن تجربه را ارزیابی کند، به خاطر آن ستایش و تحسین و تشویق میشود یا آن را به بوته فراموشی میسپارد و به عنوان یک تجربه از آن درس بیاموزد و در این وادی نقش والدین از اهمیت بسزایی برخوردار است (نوابینژاد، 1373).
هورنای[1](1934) اظهار میدارد، تاریخچه رشد بیمارانی که دچار گرایش شدید به کامل بودن هستند نشان میدهد که این بیماران والدینی داشتهاند کمالطلب، سختگیر و به ظاهر مقدس مآب که در منزل با قدرت مطلق حکمفرمایی میکردند و اغلب اوقات والدین میان فرزندان تبعیض قایل میشدهاند و رفتارشان با کودکان خود رفتاری غیر عادلانه بوده است. این رفتارهای غیرمنصفانه سبب نمودار شدن ستیزه و خشم در کودکان میشود. در نتیجه این شرایط نامساعد فرد در شخصیت خود مرکز ثقلی نخواهد داشت که به آن تکیه کند، بلکه این مرکز را در وجود دیگران به ویژه پدر و مادر جست و جو میکند. به عبارت دیگر فرد به این نتیجه میرسد که همیشه حق به جانب والدین میباشد، خود او همیشه در اشتباه است و از این پس معیار خوبی و بدی را باید در بیرون از وجود خود جست و جو کند.
دکتر پل هیویت (1991)، روان شناس و کارشناس در زمینه مسأله کمالگرایی بیان میکند که کمالگرایی والدین مسایل جدی را برای فرزندان به وجود میآورد. عزتنفس در آنها از بین میرود، حس عمیق شکست و خشم و عصبانیت و عدم ابراز وجود در آنها به وجود میآید.
شرین خلیل[2](1996)، روانشناس بالینی بیان میکند که والدینی که فراموش میکنند که از زحمات فرزندانشان تمجید کنند و فقط نتایج را از آنها بخواهند مهمترین عامل ایجاد کمالطلبی دریچهها میباشند. ایشان همچنین بیان میکنند که آن دسته از والدین کمالطلب که همواره به کلیشهها چسبیدهاند در القاء فکر کمالطلبی در کودکان تأثیر میگذارند، این والدین به ندرت میگویند «پسرم یا دخترم! »، «متأسفم یا معذرت میخواهم».
با توجه به آنچه که گفته شد مسأله مورد بررسی در این پژوهش عبارت از «بررسی رابطه کمالگرایی والدین با عزتنفس، جرأتورزی و خودکارآمدی فرزندان آنها در بین دانشآموزان دختر دبیرستانهای منطقه 7 آموزش و پرورش شهر تهران» میباشد. به عبارت دیگر در این پژوهش میخواهیم این مطلب را مورد بررسی قرار دهیم که آیا بین کمالگرایی والدین با عزتنفس، جرأتورزی و خودکارآمدی فرزندان رابطه وجود دارد؟ و بر آن هستیم که با بدست آوردن نتایج فهم درستی از این روابط حاصل نموده تا خانوادهها در تعاملات خود با فرزندان و برنامههای تربیتی خود اصلاحات مناسب را به عمل آورند.
1. Horney, K
1. Khalil, Sh